نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات هشت سال دفاع مقدس
خاطرات دفاع مقدس به روایت سردار کوروش آسیابانی" قسمت دوم "؛
با یکی از نیروه داخل امامزاده رفتیم و مشغول زیارت شدیم. یک دفعه صدای انفجار عجیبی از داخل امام زاده بلند شد. فکر کردم ما را داخل امام زاده محاصره کردند. دیدم یکی از بچه ها مرتب می گوید: آی پام، آی پام! نا نجیب ها زیر قالیچه های امامزاده مین گوجه ای گذاشته بودند.
کد خبر: ۴۲۲۲۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹